فهرست مطالب

توسعه صادرات - پیاپی 83 (فروردین و اردیبهشت 1389)

ماهنامه توسعه صادرات
پیاپی 83 (فروردین و اردیبهشت 1389)

  • 48 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1389/02/25
  • تعداد عناوین: 16
|
  • کورش پرویزیان صفحه 3
    توده نفوذی اوچ پلنگ با سن ترشیری در شمال خاور شهرستان کاشمر قرار گرفته و از لحاظ تکتونیکی بخشی از خاور ایران مرکزی محسوب می شود. این توده نفوذی سنگ های آتشفشانی ائوسن را قطع نموده و بر اساس مطالعات صحرائی، کانی شناسی و ژئوشیمیای دارای ترکیبی حدواسط و شامل مونزونیت، کوارتز-مونزونیت، گرانودیوریت و به میزان کمتر گرانیت می باشد. بافت غالب آنها گرانولار و پرفیروئیدی با دانه بندی متوسط بوده و گهگاهی بافت میرمیکیتی از خود نشان می دهند. طیف تغیرات SiO2 در نمونه های مورد مطالعه نسبتا کوتاه و از 62 تا 70 درصد متغیر بوده و در نمودارهای هارکر با تغیرات اکسیدهای AL2O3، CaO، TiO2، MnO، MgO، Fe2O3 و P2O5 و عناصر Cr، Nd، Pb، Ni، Co، V رابطه منفی و با تغیرات K2O و عناصر Yb، Th، Y، Zr، U رابطه مثبت و در مقابل Na2O و عناصر Rb، Cs و Ba روند خاصی را نشان نمی دهند. تغیرات منظم در نمودارهای هارکر را می توان با تفریق بلورین و پراکندگی ها با آلایش ماگمای در ارتباط دانست. ماگمای تشکیل دهنده این توده گرانیتوئیدی از نوع کالک آلکالن و غنی از پتاسیم است و از نظر درجه اشباع از آلومینیم در محدوده ی متاآلومین تا کمی پرآلومین قرار می گیرد که ایده آل گرانیت های نوعI می باشد. همچنین تهی شدگی نمونه های مورد مطالعه از عناصر Nb، Sr، Tiو P و غنی شدگی آنها از عناصر Rb، K،Th و LREE و قرار گرفتن آنها در محدود VAG نشان می دهد که توده ی گرانیتوئیدی اوچ پلنگ در یک محیط تکتونوماگمای قوس آتشفشانی و به گمان در ارتباط با فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر ورقه ایران مرکزی تشکیل شده است.
  • دیدگاه
  • پریسا پناه خواهی صفحه 4
    بررسی ترکیب کانی شناسی و نحوه تشکیل بلورهای کلینتونیت اسکارن حسن آباد در تعیین مسیر تحولی این اسکارن مفید می باشد. میکای شکننده کلسیم دار تری اکتاهدرال (کلینتونیت) در آهک های دولومیتی دگرگون شده آلومینیم دار که نزدیک توده نفوذی حسن آباد رخنمون دارند، مطالعه شده اند. از کلینتونیت به سمت مارگاریت سدیم دار محلول جامدی با مشارکت ضعیف تر مارگاریت مشاهده می گردد. طبق تحقیقات انجام شده، مارگاریت های موجود در این منطقه از تفکیک پلاژیوکلازها تشکیل شده اند. مجموعه کانیایی همزیست با کلینتونیت شامل کلسیت، کلینوپیروکسن، گارنت، فورستریت، اسپینل، وزوویانیت و ولاستونیت می باشد. دو نوع واکنش (Fo + Cpx + Cc + Sp + H2O = Cli + CO2 و Cpx + Cc + Sp + H2O = Cli + Fo + CO2) بین فازهای مشاهده شده موجب تشکیل کلینتونیت های منطقه شده است که روابط فازی موجود، میدان پایداری کلینتونیت را در پتانسیل پائین CO2 و پتانسیل بالای H2O محدود می کند. به نظر می رسد جریان شاره های گرمابی غنی از فلوئور در اطراف توده آهکی از عوامل عمده تشکیل این کانی باشد. منبع اصلی تامین کننده فلوئور مذاب توده نفوذی و سیال هیدروترمال مرتبط با آن می باشد. کم شدن درصد وزنی Na، K، Si در محیط و در نتیجه تشکیل کلینتونیت به دلیل تجزیه پلاژیوکلاز به مارگاریت، می باشد. مدل پیشنهادی برای تشکیل کلینتونیت ها و تحول اسکارن حسن آباد بر این اصل استوار است که مجموعه کانی های منطقه، تبلور در یک سیستم باز همراه با جریان فلوئور را در اکثر مناطق در ارتباط با تبلور در یک سیستم بسته را تجربه نموده اند. در هاله دگرگونی حسن آباد دمای 620-650 درجه سانتی گراد برای تشکیل کلینتونیت پیشنهاد می شود.
  • گزارش موقعیت
  • فریبرز بازرگان صفحه 8
    سنگهای آتشفشانی ائوسن در منطقه شیرین سو عمدتا شامل گدازه های بازیک با ترکیب آلکالی الیوین بازالت، گدازه های حدواسط آندزیتی- تراکی آندزیتی و ایگنمبریت های داسیتی- ریوداسیتی می باشد. روابط بافتی و کانی شناسی مشاهده شده در مقاطع میکروسکوپی از جمله حضور اجتماعات گلومروپرفیری و گلومروکریست کانی های مافیک، وجود بافت های غیرتعادلی مانند بافت غربالی پلاژیوکلاز، ترکیب بایمدال فنوکریست های پلاژیوکلاز و کلینوپیروکسن، ترکیب ناهمگن خمیره سنگ و حضور انکلاوها و میکروپیلوهای بازیک با زمینه شیشه ای کدر در زمینه روشن سنگهای اسیدی، وجود زینولیت ها و زینوکریست ها با حاشیه واکنشی و غیره و نیز پراکندگی ها و روندهای مختلف مشاهده شده در نمودارهای ژئوشیمیائی معلوم می دارد گدازه های بازالتی و آندزیتی در منطقه هم منشاء بوده اند و پدیده های تفریق، اختلاط ماگمائی (مینگ لینگ و بلندینگ) و آلودگی پوسته ای در تشکیل آنها مؤثر بوده است. به عبارت دیگر سنگهای حدواسط منطقه حاصل اختلاط بین ماگمای بازالتی با بخش های تفریق یافته این ماگما می باشند که طی مرحله صعود و جاگیری در پوسته دچار آلودگی های پوسته ای نیز شده اند. بر اساس شواهد موجود ایگنمبریت های داسیتی- ریوداسیتی که حجم بسیار زیادی را نیز در منطقه به خود اختصاص داده اند، دارای منشاء متفاوتی نسبت به بازالت ها و آندزیت ها هستند. به احتمال قوی این سنگها حاصل ذوب بخشی پوسته می باشند که در عین حال ضمن جایگزینی ماگمای بازیک در پوسته بین دو ماگما پدیده اختلاط (عمدتا مینگ لینگ) نیز صورت گرفته است.
  • صفحه 11
    در این پژوهش سازند پابده با سن پالئوسن پسین الیگوسن پیشین در شمال غرب حوضه زاگرس بررسی شده است. هدف از این پژوهش بررسی محیط رسوبی سازند پابده می باشد. این پژوهش براساس مشاهدات صحرایی، مطالعات پتروگرافی، آثار فسیلی و مطالعات ژئوشیمی آلی (درصد TOC و نوع کروژن) صورت گرفته است. براساس مطالعات انجام شده 7 گروه رخساره میکروسکوپی شناسایی گردید. سازند پابده در مناطق مورد مطالعه از تناوب سنگ آهک های نازک لایه تا ضخیم لایه و شیل های خاکستری روشن تا تیره که غنی از فرامینیفرهای پلانکتونیک هستند، تشکیل شده است. این رخساره های سنگی در حوضه زاگرس از مادستون، وکستون، پکستون و شیل تشکیل شده است. براساس مطالعه سیستماتیک ایکنوفسیل های این رسوبات، تعداد 5 ایکنوجنس در دو مجموعه مجزا تشخیص داده شده است. مجموعه اول با تنوع ایکنوفونای نسبتا زیاد (آرنی کولیتس، کندریتس، پلانولیتس و احتمالا نئونرتیس) در بخش فوقانی سازند پابده حضور دارند. این مجموعه از ایکنوفسیل ها نشانگر ایکنوفاسیس کروزیانا بوده که در یک محیط نسبتا پر انرژی تشکیل شده است. مجموعه دوم با تنوع ایکنوفونای کمتر (زئوفیکوس و کندریتس) در بخش های میانی و تحتانی این سازند وجود دارند و معرف ایکنوفاسیس زئوفیکوس بوده که در یک محیط کم انرژی و عمیق تر تشکیل شده است. با توجه به ویژگی رخساره های میکروسکوپی مطالعه شده و بررسی تغییرات عمودی رخساره های سازند پابده، یک رمپ کربناته پرشیب دور از منشا به عنوان محیط رسوبگذاری این سازند در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد می شود. بر این اساس، محیط رسوبی سازند پابده از رمپ بیرونی با رخساره های پلاژیک و توربید ایتی (میکروفاسیس های B4 و C4) و شرایط احیایی تا فقیر از اکسیژن (رخساره های حاوی 5/2% TOC>) تدریجا به یک رمپ میانی تحول یافته است که جریانات دریایی نقش بسزایی در فرایندهای حمل و نقل رسوبات و ته نشینی مجدد آنها ایفا نمودند.
  • محمد علمی صفحه 15
    کانسار فیروزه باغو واقع در کمربند آتشفشانی-نفوذی، ترود-چاه شیرین به سن ائوسن میانی تا میوپلیوسن است. واحدهای سنگ چینه ای منطقه شامل دو واحد رسوبی مارن دوظهیر و کنگلومرای فجن درزیر و تناوبی از سنگهای با ترکیب حدواسط تا اسیدی شامل آندزیت، ریولیت، گرانودیوریت و داسیت می باشد که فیروزه به صورت رگچه ها و رگه هایی به ضخامت 4 میلی متر تا 2/1 سانتی متر و همچنین به صورت دانه پراکنده در سنگهای گرانودیوریتی و داسیتی تشکیل شده است. به منظور دستیابی به یک مدل جامع در مورد تشکیل فیروزه در منطقه مطالعات صحرایی و ساختمانی، میکروسکوپی و پتروگرافی، ژئوشیمیایی، طیف فروسرخIR و میکروسکوپ الکترونی روبشی SEM صورت گرفت. مطالعات صحرایی و ساختمانی نشانگر پیروی ساختاری منطقه از الگوی شکستگی های برشی ریدل و جایگیری فیروزه در شکستگی های دارای مؤلفه فشارشی (P) می باشد. مطالعات میکروسکوپی برروی مقاطع نازک و صیقلی حضور دو فاز کانه زایی هیپوژن و سوپرژن را به اثبات رسانید که در همین راستا عملکرد فاز کانه زایی سوپرژن در دو زون اکسیدان و غنی سازی ثانویه مشخص شد. پیریت، کالکوپیریت، گالن و طلا طی مراحل هیپوژن، هیدروکسیدهای آهن (هماتیت، لیمونیت و گوتیت)، آنگلزیت، کوپریت، مارکازیت، مالاکیت و آزوریت در زون اکسیدان و کوولیت و کالکوسیت در زون غنی سازی ثانویه تشکیل شده است. آنچه مسلم است فیروزه آخرین فاز کانه زایی در منطقه است چراکه رگه ها و دانه های پراکنده فیروزه تمام کانه زایی های پیشین را قطع کرده و یا به صورت میان بار در بر گرفته اند. مطالعات IR و SEM روند تدریجی تشکیل فیروزه از آلونیت و گرهک های آلومین دار را به اثبات رسانید. در نهایت بر اساس مطالعات صورت گرفته مدل تشکیل فیروزه در منطقه باغو ارائه شد.
  • بیمه های صادراتی
  • مولود حاجی زاده صفحه 19
    سازند کژدمی از گروه بنگستان در حوضه رسوبی زاگرس در اکثر میادین نفتی به عنوان یک سنگ منشاء مهم و موثر شناخته شده است. در این مطالعه با بررسی 52 نمونه سطح الارضی، سه رخساره پالینولوژیکی? (پالینوفاسیس) برای این سازند در برش تنگ ماغر تفکیک گردید. پالینوفاسیسPF-1) I) با محتوای 100-90 درصد ماده آلی بی شکل (AOM) و مقادیر بالای HI و TOC حاوی کروژن نوع II و مستعد تولید نفت می باشد. در پالینوفاسیس PF-2) II) مقادیر AOM نسبت به پالینوفاسیس قبلی کاهش نشان داده، مقادیر HI و TOCکمتر گردیده ، نمونه ها دارای کروژن نوع II/III بوده و مستعد تولید نفت و گاز هستند. تعداد کمی از نمونه ها در پالینوفاسیس III (PF-3) قرار می گیرند. این نمونه ها کمترین مقادیر TOC، HI، AOM را داشته و پالینومرف های دریایی و فیتوکلاست ها با فراوانی معمول در آنها دیده می شوند. توان تولید کمی نفت همراه با گاز از این رخساره پالینولوژیکی انتظار می رود. بالا بودن درصد AOM شفاف در اکثر نمونه ها حاکی از غالب بودن شرایط احیایی و محتوای اکسیژن پایین می باشد. منحنی تغییرات رخساره آلی بر اساس مقادیر OI/HI حاصل از داده های پیرولیز راک اول (Rock-Eval pyrolysis) نیز نشان دهنده ی محدوده B و C بوده که این مطلب را تایید می کند. توزیع داده ها بر روی دیاگرامهای تایسون و ون کرولن نیز نشان دهنده این است که، محتوای کروژن عمدتا از نوع II، III/II بوده و اکثرا حاصل از مواد آلی جلبکی می باشند. توان تولید در نمونه های با درصد کروژن II بالا (پالینوفاسیس I) در حد خیلی خوب و در نمونه های با مقادیر متفاوت کروژن II، III (پالینوفاسیس II) از حد مناسب تا خوب متغیر است. شاخص حرارتی (Tmax) نشان دهنده ورود به مرحله بلوغ در نمونه های مستعد تولید نفت و گاز می باشد.
  • ابزارهای مالی
  • صفحه 21
    سازند آب دراز به سن تورونین تا کامپانین، از واحدهای سنگ چینه ای زون زمین ساختی کپه داغ است که مرز زیرین آن با سازند آیتامیر به صورت ناپیوسته و مرز بالائی با سازند آب تلخ به صورت پیوسته می باشد. واحد معادل آن آهک اینوسراموس دار به سن تورونین پیشین- سانتونین است، که در ایران مرکزی، در منطقه اصفهان برونزد دارد. مطالعه ی این دو برش، گویای وجود شباهت های دیرینه شناسی، سنگی شناسی و محیط دیرینه بین این دو سازند است که این دستاورد بیانگر احتمال پیوند دو حوضه ی کپه داغ و ایران مرکزی در این زمان است. برخی از مهمترین فرامینیفرهای پلانکتونیک موجود در این دو برش که از آنها جهت انجام بایواستراتیگرافی استفاده شده است عبارتند از: Whiteinella archaeocretacea Pessagno; Helvetoglobotruncana helvetica (Bolli); Marginotruncana renzi (Gandolfi); Marginotruncana coronata (Bolli); Dicarinella primitiva (Dalbiez); Dicarinella concavata (Brotzen); Dicarinella imbricata (Mornod); Globotruncana lapparenti Brotzen; Globotruncana arca (Cushman); Globotruncana bulloides Volger; Globotruncanita stuartiformis (Dalbiez); Globotruncanita elevata (Brotzen); Globotruncana sp.; Hedbergella sp
  • ابزارهای بانکی
  • کوروش پرویزیان، ندا آذرخش صفحه 24
    سازند نیزار یکی از واحدهای رسوبی حوضه کپه داغ در شمال شرق ایران است که با رخساره های شیلی، مارنی و ماسه سنگی شرایط مختلف قاره ای تا دریایی را نشان می دهد. با توجه به اینکه پالینومورف ها علاوه بر تعیین سن، برای تعیین محیط و اقلیم دیرینه مورد استفاده قرار می گیرند به همین منظور سه برش از این سازند در مناطق چهچهه، تنگ نیزار و پدلی مورد نمونه برداری قرار گرفت و نمونه ها به منظور مطالعات پالینولوژی آماده سازی گردید. رسوبات شیلی و مارنی این سازند غنی از پالینومورفهای دریایی، مخصوصا داینوفلاژله ها، بوده و بیانگر رخساره های دریایی می باشند. یک مجموعه غنی از داینوفلاژله ها شناسایی گردید که سن ماستریشتین را برای سازند نشان می دهد. مطالعات پالینوفاسیس سازند نیز نشان می دهد که این واحد در محیط دریایی کم عمق تا دریایی باز با انرژی متوسط تا نسبتا زیاد نهشته شده است.
  • علی اصغر انصاری صفحه 27
    توان تخلخل (m) پارامتر متغیری بوده و بیشترین ابهام در محاسبه آب اشباع شدگی (Sw) از طریق فرمول آرچی به چگونگی انتخاب این پارامتر بستگی دارد. به منظور یافتن رابطه ای بین m و تخلخل، تعداد 155 نمونه مغزه مربوط به سه واحد سنگی تولید کننده نفت (سازندهای آسماری، ایلام و سروک) در دو میدان مختلف مورد بررسی واقع شدند. براساس مطالعات دقیق میکروسکوپی مقاطع نازک تهیه شده، نمونه ها برحسب بافت سنگ (Rock type) و نوع تخلخل (pore type) به 6 کلاس مختلف تفکیک شدند. دیاگرامهای متقابل m در مقابل بیانگر روند معکوس بین توان تخلخل بدست آمده از آنالیز مغزه و توان تخلخل محاسبه شده از رابطه شل (Shell) مخصوصا در محدوده تخلخل کمتر از 10% می باشد. از طرفی m بدست آمده از نتایج آنالیز مغزه وm محاسبه شده با استفاده از رابطه بورای (Borai) (خصوصا برای نمونه های کلاس6، گرینستون بیوکلاستی همراه با تخلخلهای حفره ای درشت و منافذ قالبی) روندهای مشابهی دارند. با این وجود با استفاده از رابطه بورای، مقادیر m در محدوده تخلخلهای کمتر از 10% با تخمین بیشینه و در تخلخلهای بیشتر از 10% با تخمین کمینه محاسبه می شود. سرانجام بر اساس معادلات خطوط رگرسیون داده های موجود روابط جدیدی برای محاسبه m معرفی شد. بنظر می رسد که بکارگیری مقادیر m تعیین شده با استفاده از این روابط در موارد مشابه بطور معقولی میزان خطا در محاسبه آب اشباع شدگی را به حداقل برساند.
  • اگزیم بانک ها
  • جعفر خیرخواهان صفحه 28
    در این مطالعه اثرات تنش شوری بر برخی پارامترهای رشد، محتوای پروتئین و آنزیمهای آنتی اکسیدان در سه گونه از جنس چوبک(Acanthophyllum) با سطوح پلوئیدی متفاوت شامل A.laxiusculum Shiman-Czeik (گونه دیپلوئید با 2n = 30)، A. sordidum Bunge ex Boiss. (گونه تتراپلوئید با 2n = 60) و A. glandolusum Bunge ex Boiss. (گونه هگزاپلوئید با 2n = 90) مطالعه شده است. دانه رستهای هر سه گونه بمدت 40 روز در معرض تنش شوری NaCl (50، 100، 150 و 200 میلی مولار) قرار داده شدند. شوری سبب کاهش درصد جوانه زنی، میزان رشد نسبی و محتوای نسبی آب در دانه رستهای هر سه گونه (با یک کاهش شدیدتر در گونه A.laxiusculum) شد، اگرچه این کاهش در میزان رشد نسبی و محتوای نسبی آب دانه رستهای دو گونه A. sordidum و A.glandolusum بسیار اندک بود. تنش شوری سبب افزایش محتوای پروتئین در دو گونه A.laxiusculum و A.sordidum تا غلظت 150 میلی مولار شد، در حالیکه در گونهA.glandolusum این افزایش در محتوای پروتئین در غلظتهای 150 و 200 میلی مولار نمک مشاهده شد. تنش شوری سبب کاهش پیوسته فعالیت آنزیمهای پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز در گونه A. laxiusculum شد؛ درحالیکه گونه A. glandolusum در غلظت50 تا 200 میلی مولار نمک یک افزایش قابل توجه در فعالیت پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز نشان داد. در گونه A. sordidum، فعالیت پراکسیداز و پلی فنل اکسیداز در غلظت 50 میلی مولار نمک افزایش یافت و سپس تا غلظت 200 میلی مولار از میزان فعالیت آنها کاسته شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت در میزان فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان دانه رستها ممکن است، تا حدی در ارتباط با مقاومت بیشتر گونهA.glandolusum نسبت به گونه های A.sordidum و A.laxiusculum به تنش شوری باشد. همچنین نقش سطوح پلوئیدی در مقاومت به شوری گونه های چوبک مورد بحث قرار گرفته است.
  • بازارهای هدف
  • صفحه 36
    از میان 22 سویه باکتری نمک دوست نسبی جدا شده از خاکهای شور یک سویه باکتری میله ای گرم منفی با تحمل پذیری بالا نسبت به اکسی آنیون های سمی انتخاب گشت. سویه MAM یک باکتری نمک دوست بوده و در محدوده نمک بین 5/0 تا 32% توانایی رشد دارد. روش رقت در آگار برای اندازه گیری تحمل پذیری سویه به اکسی آنیونهای فلزی و شبه فلزی سدیم کرومات، پتاسیم کرومات، سدیم سلنات، سدیم بی سلنیت، سدیم سلنیت، سدیم ارسنات و پتاسیم تلوریت مورد استفاده قرار گرفت. همه آزمایشها در نوترینت آگار به همراه 5، 10 و یا 15% نمک و در شرایط گرماگذاری 32 درجه سانتی گراد صورت گرفت نتایج نشان داد که سویه MAM اکسی آنیونها را تا غلظتهای زیر تحمل می کند: ارسنات 450 میلی مول، سلنات 400 میلی مول، سلنیت 450 میلی مول،بی سلنیت 150 میلی مول، کرومات 25 میلی مول و تلوریت 1 میلی مول. نتایج نشان داد که سدیم نه تنها نقش مهمی در رشد باکتری داشته بلکه در افزایش تحمل پذیری سویه نسبت به اکسی آنیون های سمی نیز مهم است. باکتری در حضور 25 میلی مول سدیم کرومات رشد کرده در حالیکه در حضور پتاسیم کرومات حداکثر تا 20 میلی مول رشد می کند. هیچ رشدی در حضور KCl به عنوان تنها منبع نمک محیط دیده نمی شود. لازم به یادآوری است که مقاومت به تلوریت و اکسی آنیون های سلنیت در سویه MAM همراه با احیاء این ترکیبات به تلوریوم سیاه رنگ و سلنیوم قرمز رنگ می باشد. وقتی پتاسیم تلوریت همراه با سدیم سلنیت به محیط رشد باکتری اضافه می گشت تحمل پذیری به تلوریت 20 برابر افزایش یافته واز 1 میلی مول به 20 میلی مول می رسید.
  • مدیریت
  • م.اشرفی ترجمه: م. اشرفی صفحه 38
    آهن از عناصر ضروری ولی کم مصرف گیاهان می باشد که فعالیت بسیاری از آنزیمهای گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. در این بررسی، گیاه ریحان(Ocimum basilicum) در مرحله رویشی به مدت 6 روز با ppm 21 آهن تیمار شد. در این مدت رشد گیاه اندازه گیری شد و پس از جمع آوری اندام هوایی، اسانس آن مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که رشد گیاهان تیمار شده با آهن در مقایسه با گروه شاهد به شدت کاهش یافت. ترکیب غالب در گروه شاهد به ترتیب متیل کاویکل، ژرانیول و نرول بود، در حالیکه پس از تیمار با آهن درصد نسبی متیل کاویکل کاهش یافته و تقریبا برابر با درصد نسبی ‍ژرانیول و نرول شد. کاریوفیلن اکسید و نئو الواسیمن ترکیباتی هستند که درصد نسبی آنها بطور قابل ملاحظه ای در گروه تیمار شده با آهن افزایش یافت.
  • قلم همکاران
  • نعیم صفری صفحه 40
    گیاهچه های باززایی شده آنغوزه (Ferula assa- foetida L.) متعلق به تیره چتریان از طریق رویان زایی بدنی به طور مستقیم و غیر مستقیم، برای اولین بار بدست آمد. کالوس بر روی قطعات جداکشت هیپوکوتیل از دانه رست های دو اکوتیپ شیرکوه و طبس در محیط کشت پایه MS حاوی غلظت های مختلف کینتین و -? نفتالن استیک اسید (NAA) پس از12 هفته القا شد. رویان زایی بر روی کالوس ها 4 هفته پس از انتقال آن ها به محیط کشت پایه MS فاقد هورمون مشاهده شد. بیشترین درصد رویان زایی بدنی(31%) و تعداد رویان بالغ (4/8) بر روی کالوس اکوتیپ طبس در محیط القای کالوس واجد 5/1 میلی گرم در لیتر کینتین و 1 میلی گرم در لیتر NAA حاصل شد. طبق نتایج به دست آمده، حضور کینتین همراه با NAA در محیط القای کالوس منجر به افزایش تمایز رویان های بدنی در محیط کشت پایه MS فاقد هورمون شد. حدود 40-50 درصد رویان های بدنی تبدیل به گیاهک های کامل شدند. رویان زایی بدنی مستقیم بدون واسطه گذر از مرحله تشکیل کالوس بر روی دانه رست های کامل در محیط کشت پایه MS فاقد هورمون پس از 12 هفته القا شد. القای رویان زایی بدنی در تمام سطوح دانه رست به ویژه در بخش هیپوکوتیل با فراوانی بالا مشاهده شد. بدین ترتیب، حداکثر تعداد رویان بالغ در هر دانه رست به میزان 42 در اکوتیپ شیرکوه بود و بیش از 50% رویان های بالغ در محیط کشت پایه MS فاقد هورمون تبدیل به گیاهک کامل شدند. همچنین مطابق مطالعات بافت شناسی، مراحل مختلف تکوین رویان شامل مرحله کروی، قلبی، اژدری و لپه ای در رویان زایی بدنی آنغوزه مشاهده شد.
  • در راهروی بانک
  • مقاله
  • فرهنگ